the midwifery students of tabriz medicine university from year91

بچه های باحال مامایی ♥♥♥ 3تفنگدار♥♥♥

the midwifery students of tabriz medicine university from year91

بچه های باحال مامایی ♥♥♥ 3تفنگدار♥♥♥

خاطرات خنده دار!

استادی داشتیم اخلاق درس میداد. یه روز پرسید:آدمی از جسم و روح تشکیل شده. حالا بگید جوهر آدمی چیه؟؟ منم که تازه از خواب پریده بودم گفتم: جوهر آدمی عششقه! کلاس منفجر شد از خنده ولی دم استاده گرم بیرونم نکرد که شکست تحصیلی بخورم!

_____________

دانشگاه ترم بهمن باید برم,از کنکور تا الان که تو خونه بیکارم ؛ هرروز من ناهار درست میکنم.
الان کم کم دارم تصمیم میگیرم از دانشگاه انصراف بدم؛برم رستوران بزنم:)

امروز داشتم وسایلامو تمیز میکردم ، کارت کلاس زبان ۸ سال پیشم رو پیدا کردم ! بعد به بابام گفتم نگاه کن بعد هشت سال هنوز اینو نگه داشتم !
بابام یه نگا بم کرد گفت پس من چی بگم بعد 19 سال هنوز تورو نگه داشتم !!!؟؟؟

هیچی دیگه خودم از کادر خارج شدم … D:

_____________

ما پارسال از بانه یه عالمه شامپو خریدیم بعد که استفاده کردیم دیدیم این شامپوها قلابیه(غلابیه)اصن کف نمیکنه حالا چند روز پیش خیلی اتفاقی از یکیشون استفاده کردم کف کرد فکر کنم تاریخ مصرفشون گذشته دیگه فاسد شدن ولی یه حالی داد انگار که یه چیز جدید کشف کردم !!!!

_____________

رفته بودیم محل خونه ی مادر بزرگه برق رفته بود ماهم که کلا حواس مواس نداریم رفتیم گوشیرو زدیم به برق (نخند خنده نداره)دیدم داره شارژ میشه منم؟!؟!؟!؟!؟!
رفتم TVرو روشن کنم که دیدم روشن نمیشه!!!ى!
تازه یادم اومد که برق رفته بعد چشمم به گوشیم افتاد که همین طور در حال شارژ شدن بود؟!؟!؟!؟ تو شیش وبش این بودم که چطوریاست یهو دیدم یه چی خورد پس کلم برگشتم چشتون روز بد نبینه مادر بزرگه بود بعدشم گفت زیاد به خودت فشار نیار برق ضعیف شده
بعدشم هر هر میخنده اخه عزیز من این چه وضعشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

____________

دیشب ساعت 2 تشنم شد رفتم آب بخورم،لامپ آشپزخونه رو روشن کردم آب خوردم،اومدم بیرون که لامپ خاموش کنم،بابام یه چک خوابوند زیر گوشم دیدم رنگش شده مثه گچ. گفت:
.
.
.
.
.
.
.
عوضی فردا موهاتو کوتاه میکنی،نکردی از ارث محرومت میکنم..
رفتم تو آیینه خودمو دیدم ازترس نزدیک بود سکته کنم نصفه شبی :|

_______________


به بچه داداشم تازه با زور 9سالشه میگم داماده عمه میشی بیای دخترمو بگیری؟
میگه حالا وایسا ببین شوهر گیر خودت میاد!!!!!!!من 0_O
بهد میگم خوب اگه شوهر کردم تو میای با دخترم عروسی کنی؟
میگه اگه باهام کل کل نکنه و سیبیل نداشته باشه و کلن زن زندگی باشه.....شاید بگیرمش!!!!! دوباره من0_O
من همسن این بودم فکر میکردم مامان بابام با هم خاهر برادرن....
منو با با دمپایی توالت اونقد بزنین تا بمیرن از دست اینا راحت بشم.....

______________


نظرات 1 + ارسال نظر
اصغررضایی شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:26 ب.ظ http://daneshjonama.blogfa.com

کارت کلاس زبان از همه جالبتر بود

با تشکر.. ینی خدایا منو بکش راحت شم میبینین تورو خدا .. شوخی بود .. همشون خنده دار بود دا .. مرسی از نظرتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد