the midwifery students of tabriz medicine university from year91

بچه های باحال مامایی ♥♥♥ 3تفنگدار♥♥♥

the midwifery students of tabriz medicine university from year91

بچه های باحال مامایی ♥♥♥ 3تفنگدار♥♥♥

دیگه برا اومدن عیدلحظه شماری نمیکردم....

خریدهای عیدم روکردم همه چی خریدم یه جورایی میشه گفت چشم بازار رو دراوردم حالادیگه فقط یه هفته مونده تاتوعیددیدنی ها لباساموبه دخترخاله هاودختردایی هام نشون بدم .دارم لحظه شماری میکنم . هرچی خریدم گذاشتم رومیزهرروزنگاشون میکنم .شب چارشنبه سوری رفتیم بیرون یه کم بگردیم همه درتکاپوبودن تااخرین لحظه هرچی کم وکاست توخریدشون دارن روجبران کنن یه پیرمردی هم نشسته بودداشت جوراب مردونه میفروخت ولی هیشکی نگاش هم نمیکرد چون دس فروش بود همه هم که ماشالله جنسهای مارک دارمیخرن وبلاخره به این جورچیزاقانع نیستن. مابعدکلی گشتن کم کم میخواستیم برگردیم  خونه دیدم همون پیرمرده بساطش بازپهنه داشتم مغازه بغل بساط پیرمرده رونگاه میکردم یه هوحس کردم یه صدای ارومی مییادتواون شلوغی بازارهرچی گوشاموتیزکردم نتونستم بشنوم بلاخره متوجه پیرمرده شدم دیدم اروم باخودش میگه خدایاراضی ام به رضای خودت امروزنتونستم دشت کنم اگه بتونم چندتاازاین جورابهاروبفروشم برابچه هایه کم تخمه میگیرم تابهونه اجیل عیدرونگیرن سال دیگه هم خودت کریمی روزی رسونی براشون لباس نومیگیرم. حالم یه جوری شد اومدیم خونه لباسهای نو رو روی میزدیدم    

دیگه برااومدن عیدلحظه شماری نمیکردم


نظرات 1 + ارسال نظر
غزل چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:39 ق.ظ http://idecom.mihanblog.com/

واااااااااااااااااااااااااااااااااای http://idecom.ir/order/<br /> <br /> ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کامنت گذاری آنلاین در وبلاگ ها با بلاگــ لیچ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد