یک روز یک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مىکرد
نگاه مىکرد
ناگهان متوجه چند تار موى سفید در بین موهاى مادرش شد
از مادرش پرسید: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفیده؟
مادرش گفت: هر وقت تو یک کار بد مىکنى و باعث ناراحتى من مىشوی،
یکى از موهایم سفید مىشود
دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت:
حالا فهمیدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفید شده
بهله این بود نتیجه اخلاقی این داستانک :)))))))
اصلا کلا مامانا نباید اجازه بدن دخترا سمت آشپزخونه برن =))
◕◡◕) ♥ به نظر شما منظور این آقا پسر از این کار چی بوده؟◕◡◕) ♥
دیروز یه پسر این نذری ها رو می برد در خونه ها :D
سازنده برنامه فتوشاپ بعد از دیدن این عکس در جا فوت کرد !!
شمام مدیونی اگه فک کنی فتوشاپه...
خخخخخخخخخخخخخخ....
کیا خود درگیری دخترونه دارن مثل من :)))
قبول دارین ما دخترها گاهی بدجور خود درگیر میشیم؟؟♥